فارسی |
انگلیسی
|
امروز، روز بدی است. |
A: It’s an ugly day today.
|
می دانم. فکر می کنم که باران بیاید. |
B: I know. I think it may rain.
|
وسط تابستان است، امروز نباید باران بیاید. |
A: It’s the middle of summer, it shouldn’t rain today.
|
عجیب خواهد بود. |
B: That would be weird.
|
بله، مخصوصا از آنجایی که هوا 90 درجه است. |
A: Yeah, especially since it’s ninety degrees outside.
|
می دانم، وحشتناک خواهد بود اگر باران بیاید و بیرون گرم باشد. |
B: I know, it would be horrible if it rained and it was hot outside.
|
بله، وحشتناک خواهد بود. |
A: Yes, it would be.
|
واقعا آرزو می کنم که هر روز انقدر گرم نبود. |
B: I really wish it wasn’t so hot every day.
|
منم همینطور. تا زمستان روز ها را خواهم شمرد. |
A: Me too. I can’t wait until winter.
|
من هم زمستان را دوست دارم ولی گاهی اوقات خیلی سرد می شود. |
B: I like winter too, but sometimes it gets too cold.
|
من سرما را به گرما ترجیح می دهم. |
A: I’d rather be cold than hot.
|
منم همینطور. |
B: Me too.
|